فکر میکرد طرف آدم حسابیه(آشنا بود)
تحصیلات بالا
استاد دانشگاه اروپا
رابطمون از راه دور و ویدیو کال بود
اوایل رابطه کلی کارهای عاشقانه و گردنبند طلا
یهو غیبش زد. حدود یه ماه بعد خودم پیامش دادم
خیلی سرد برخورد کرد و آخر نفهمیدم دلیلش چی بود فقط میگفت خوشحال نبودن و تفاهم نداشتن و...
که حرفاش همه بهونه بود
انگار خودشو مرکز جهان میدید و بقیه رو با بی رحمی قضاوت میکرد. صدبار اشک منو در آورد هیچی نگفتم. یکبار فقط یکبار سر بی توجهیاش طوفانی شدم منو کلا رها کرد
بخدا نه آویزون بودم نه هیچی
خودمروزی ۸-۱۰ ساعت کار میکردم میومد خونه بخدا دوتا پیام میدادم از خستگی کپه مرگمو میذاشتم
داغون داغون بودم این یه ماه. اشتها نداشتم ۶ کیلو وزنم کم شد. سیگار پشت سیگار هر کی منو میدید میگفت چرا خسته ای چرا خماری
من آدم ضعیفیم
فقط جرم من این بود این راجب گذشتم باهاش صادق بودم اونم دوست اسکلم گفت نه تو باید بگی
یه روانشناس احمق داشتم یکسال و نیم مداوم باهاش مشاوره داشتم اون اوایل گفت چون تو راستشو نمیگی بهش من مشاوره رو باهات ادامه نمیدم! منی که اینهمه پول خرج کردم
الان دوباره میرم پیش روانشناس دیگه
تورو خدا بگین چجوری با جدایی کنار اومدین؟؟؟
من چه خاکی به سرم بریزم انقد حالم بده منو بر عرش کوبوند به فرش؟؟؟؟
منو برد بالای بلای یهو رهام کرد