عزیزم ماخونه جدا داریم
ما نرفتیم سرخونه زندگیمون خونه پدر من ،پر وسایل منه اصرار اصرار که بیارین طبقه بالا بزارین چندتا وسایل کوچیک و خرده بردم
شما جهیزیه آکبنده تو بده فامیل شوهر استفاده کنند بعد ببر سرخونه زندگیت
از من به تو وصیت آروم باش و خوش زبون ، کاری که با این پیش میره با چیز دیگه پیش نمیره
به اندازه اهمیت موضوع رگ غیرتت باد کنه نه بیشتر ، پنج دقیقه فکر کن ، به حدی عصبانی هستی که انرژیش از پشت چند تا کامنت داره داد میزنه ، اینجوری نمیشه زندگی کردها ، دنیا خیلی می چرخه
حرف و حرکت مناسب واقعا جوهر رفتاری هر آدم بالغیه
والا ما محتاج وسیله عروس نیستیم ...
اگر بخواد اینجوری برای مامانم قیافه بیاد دندوناش ریخته تو دهنش
نمیخواد بده بگه نیمدم
خداروشکر عروسمونم ماشاءالله دریای ادب و تربیت و شعوره ندید بدید نیست چشم و دل سیزه هم اون احترام میزاره هم مابهش احترام میزاریم
والا من سر این چیزا زیاد حساس نیستم بودم میدادم
اینقدر مسائل مهم تری توی زندگی واسه آدم پیش میاد که خودمو درگیر این حاشیه ها نمیکنم شما رو دیگه نمیدونم
شما شعورت از کلماتت تراوش کرد که دندونای عروستون میریزه شاید انقدر از پدر و شوهر کتک خوردی عقده شده خواهرشوهر و مادرشوهرایی مثل شمام قلم دست و پاشون میشکنه به وسیله طایفه عروس که، ناخونک به جهیزیه آکبند نزنند و دست و پاشونو جمع کنند و لباشون با سوزن خیاطی بهم دوخته میشه تا صحبت اضافی نکنند
تاپیکمو با یه خداحافظی خوشحال کن
مگه ما گداییم که دست به وسایل عروس بزنیم یه خلال دندون ازش نخواستیم اتفاقا چشم و دل سیرم تو یه خانواده بافرهنگ بزرگ شدم پدرم از گل نازک تز بهم نگفته
برا ازدواج داداشمم رفتیم دنبال یه دختر با فرهنگ و چشم و دل سیر که ندید پدید نباشه
والا من آرومم ولی شما پر از خشم و کینه و عقده ای
اگر زن خوبی هست کاش با مهربونی بهش میگفتی دوست نداری بازشون کنی
حقیقتا من اگر بودم واسم مهم نبود میدادم
اما مثلا خواهر منم مثل شماست حساسه رو این موارد
من کلا از قرض دادن و قرض گرفتن متنفرررررم
از کسی چیزی میگیرم چون بارها چندبار پیش اومده وسایلی دادم که یا پس نداده یا همون لحظه شانسی تو دستش خراب شده شرمندگی پیش اومده
و درضمن دوست ندارم وسایلی که خودم هنوز استفاده نکردم بقیه استفاده کنند
