دو روزه سرماخوردم و تب شدید دارم با همسرم دوساله داریم زیر یه سقف زندگی میکنیم گاهی اوقات بدون هیچ مقدمه ای شروع میکنه به دعوا و پرخاشگری الآنم جلو تلویزیون خوابم برده بود که دیدم یه چیزی به سمتم پرت کرد که یعنی بیدارشو ظرفارو بشور
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خواهش میکنم برای پدربزرگم دعا کنید. دیابت زده به چشمش شبکیهش پاره شده. همه جوابش کردن. ۶ خرداد دارم میبرمش شیراز پیش بهترین فلوشیپ شبکیه. التماستون میکنم یه صلوات بفرستید که دکتر بگه با عمل درست میشه. بگید تا منم براتون صلوات بفرستم / پدربزرگمو بردم، بعدش چند جلسه به سرش شوک الکتریکی وارد کردن، گفتن میدان دیدش بهتر شده، سه ماه دیگه دوباره باید بره، همچنان محتاج دعاهاتون هستم / اگه حاجتی داری قرآن به سر بگیر و خدا رو به ۱۴ معصوم قسم بده (مثل شب قدر). اگه دلت شکست و اشک ریختی، مطمئن باش به حاجت دلت میرسی . / بیاید برای رفتههامون فاتحه بفرستیم؛ اونایی که از زندگیمون رفتن ولی از قلب و خاطرمون نه. سفرشون به سلامت. / یه بار تو یه تاپیکی که استارتر با مرد متاهل ریخته بود رو هم بهش گفتم هرزه و تعلیق شدم؛ باورتون میشه؟
برایت آرزوهای کوچک دارم. مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت. مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند، که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و همنفسی خوش باشد، و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچکی دارم، که شاید حسرت بزرگ خیلیها باشد...🌸🌹✨⭐