آره
جامیونگ میخواست بره با ارتش گوگوریو بجنگه هودونگ کشیدش تو بغل خودش و شمشیرو از پشت تو بدنش فرو کرد و از بدن خودش هم رد کرد و تو بغل هم مردن
هودونگ گفت کاش تو دنیای دیگه زن و شوهر باشیم ولی جامیونگ هم گفت من به اندازه کافی تو این دنیا عشقو تجربه کردم اگه دنیای دیگه ای باشه دوست دارم مادرت باشم تا بتونی عاشق لاهی هم باشی