با شوهرم رفتم برا خرید شومیر مجلسی شوهرم گفت این شومیز بدن نماس فلانه گفتم شاید این سلیقش فزق داره مادرشوهرمو برردم مادرشوهرم صدبرابز عجیب تر از اون ی لباسای شلوغ عجیب غریبی پسند کرد کع به هیچ عنوان سلیقم نبود خلاصه تو اون مغازه ۷ مدل لباس پوشیدم معذب شدم یکی از اونارو برداشتم اونجا ب چشم یکم بهتر اومد وقتی تو خونه پوشیدمش حالم بهم خورد بخصوص که سفید رنگ بود صورتمو سبزع کرد حالا بنظرتون چیکار کنم بنظرتون پس میگیره؟بزارید عکسارو بفرستم اون سفیده رو خریدم ۸۰۰ وسطی هم دو تومنه بیایید نظربدید
ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔 مرگ تو را چو داد گردون خبرم//خبرت نیست که یکباره چه آمد به سرم 😔😔💔 تمام کوچه های شهر پر از فریاد تنهاییست شنیدم عابری میگفت که بغض شب تماشاییست بزن باران که محتاجم به لمس بودن این تب هم آغوشم بشو شاید فراموشش کنم یک شب هرکه خود داند و خدای دلش🌱🌱 که چه دردیست در کجای دلش💔 ///قصه اینجاست که شب و بود و هوا ریخت بهم،، من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم... گلی بودم نه وقت چیدنم بود/جنین بودم نه وقت مردنم بود/گلی بودم میان دل مادر/نه وقت توی خاک خوابیدنم بود روز محشر به خدا خواهم گفت :آنکه از من تو گرفتی همه جاااننمم بود🖤...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید