داشتم تلفنی با مادرم حرف میزدم شوهرم ی چیزی پروند اما منظورش ب برادرم بود ن مادرم .حالا مادرم اونو ب خودش گرفته میگ چرا ب من این حرفو زد میگم بخدا منظورم داداش کوچیکه بود ن تو باور نمیکنه گفت شوهرت کند اخلاقه و فلان خودشم خیلی زودرنجه میدونم میشینه کل امروز غصه میخوره و قندش میره بالا.میدونم تقصیر شوهرمه ولی چیکار کنم دعوا کردم فایده نداره. دو هفته دیگ زایمان دارم کلی گریه کردم😔درس دارم امروز باید میخوندم نتونستم بخونم با شوهرم دعوا کردم😔دلم نمیخواد هیچ کاری کنم جز اینجا جایی برای درد و دل نداشتم گریه کردم بچم ناآروم شد دلم براش سوخت. ای کاش سر زایمان بمیرم بین دو طرف آنقدر عذاب نکشم