شوهرم زنگ زد به خواهرم ..میخوام تلافی کنم

زنگ زدم گفتم ما بحث کردیم پیاز داغشم زیاد کردم و گفتم من دیگه نمیمونم و فلان....البته اگه خانواده اش ذره ای ب فکر زندگیتن و باز اونا هم آتیش بیار معرکه نمیشن

زندگی مگه الکیه عزیزم یه بار تو لج کنی یه بار همسرت!؟

با آرامش مشکلات رو حل کنید.قرار نیست که این دعواها مدام تکرار شه که.

اوج بچه ننه بودن یک مرد 

بگو اونا بهش بتوپن که مسائل شخصی زندگیتون ب ما ارتباطی نداره و دخالت نمیکنیم

پشمام مثلا زنگ میزنه میگه ما دعوا کردیم؟

چه عجیب 

خاله زنک

فعلا که دعوامون نشده وقتی هم دعوا میکنیم سریع جمعش میکنه 

ولی شما نمیدونی اون شبی که زنگ بابام زد دنیا رو سر من خراب شد خیلی بد بود خیلی 

خودش میدونه چه گهی خورده محض همین خاطره میترسه 

حالا من که زنگ نمیزنم از طرفیم دلم نمیخاد خانوادش بفهمن باهم دعوا میکنیم چون همه جا رو پر میکنن 

ولی همین که بهش استرس میدم دلم خنک میشه

این کار خیلی رفتار زشت و بچه‌گانه‌ایه ایشون هنوز به بلوغ فکری نرسیده باید به شدت روش کار کنید تا از سرش بیفته.

هیچی دیگه سن که بالا میره یه کم عاقل ترمیشن

به نظر من بازم خداروشکر کن که به خانواده تو زنگ میزنه...بازم اینا برا تو خودی ان.

دعوایی ک از خونه بیرون بره رو دیگه نمیشه جمع کرد! ب شوهرت بگو منو تو یک ساعت بعد اشتی میکنیم همه چی رو فراموس میکنیم ولی خانواده ها یادشون نمیره ،تو روز خوشیمون دعواهامونو میزنن تو صورتمون،زندگیمون تلخ میشه! اگه ازیک  رفتار شما خوشش نمیاد این راهش نیست،برین پیش مشاور

شوهر منم یبار له بابام زنگ زد و اوردش خونه .من بهش گفتم چرا فکر میکنی بابای من طرف تو رو میگیره دخترش رو ول می‌کنه .لهش گفتم ساید جلو روت چیزی نگه ولی از دل برات متاسف میشه که چنین دامادی داره که با دخترش دعوا میکنه . دیگه زنگ نزد 

خوب نباید دست رو حساسیتهای همدیگه بذارین ... اصل ب تفاهم رسیدن یعنی همین ،یعنی بدونی چی همسرتو عصبی میکنه و تحریکش نکنی ، همینطور همسرتونم باید ب حساسیتهای شما احترام بذاره .... یکسال اول زندگی مشترکم همش با همسرم دعوا میکردیم ،فقط چون ب جای رعایت حال همدیگه ،بدتر همو تحریک میکردیم، ولی بعد یاد گرفتیم دست رو چیزایی ک واسه طرف مقابل مهمه   نذاریم ،دیگه بعدازون ب ارامش و ثبات رسیدیم خداروشکر