وقتی شوهرم اومد خواستگارم ب روش سنتی. ۳روز و ۳شب گریه کردم. تو روز عقد ۱۰بار دهنم رو پر گردم بگم نه
اما از ترس ابرو چیزی نگفتم. خیلی سخت بود خیلی
ولی خداروشکر از همون دوران عقد شوهرم جای همه محبت های اون رو برام پر کرد
از مهر ۹۳ با شوهرم هستم و عاشقانه دوسش دارم. اون دانشجو بود و بعدش سربازی و تازه رفت سرکار. من خیلی ب پاش موندم
همین نماز صبح گفتم حدایا راهی ک من رفتم و دخترام نرم