من یه مدت خیلی علاقه داشتم البته باخواهرم میدیدم و زیاد تو ذهنم نبود ولی تنهایی که دیدم نصف شب تو آشپزخونه هم نمیتونستم برم
مخصوصا بعد اینسیدیوس چون قسمت چهارش یه سکانس داشت دختره تو تاریکی میرفت ولی اون روح جلوشو نمیدید من تو تاریکی میرفتم آشپزخونه میگفتم حتما یکی جلومه نمیتونم ببینمش بعد میپریدم بیرون