مادرشوهرم عمم هست،یک ساله که عقد هستم و سعی کردم احترام خانواده شوهرم رو نگه دارم،امروز متوجه شدن که مادرشوهرم چغلی منو برده پیش مامانش که مادربزرگ من و همسرمه،اونم رفته به مامانم همه حرفا رو زده و گفته دخترت رو نصیحت کن ولی الکی به مادربزرگم گفته نگه این حرفا رو اون زده بهش به جاش بگه وقتی شوهرم تلفنی باهام حرف می زده شنیده حرفامون رو(یعنی به دروغ) ولی من متوجه این دروغ شدم،صحبت های مادرشوهرم واقعا ناحقه،اما اون حرف هایی رو رفته زده که صحبت های خصوصی من و همسرم بوده،یه روز بحث داشتیم،حرفامونو شنیده و رفته گذاشته کف دست مادربزرگم به شوهرم گفتم میگه به من ببخشش،ولی دارم داغون می شوم از اینکه هیچی نگم و خر فرضم کنن