یه چیزی بهت میگم خیلی با دقت بخون ...
من تنبلی شدید تخمدان داشتم و یه عالمه کیست
سال به سال پریود نمیشدم
هر دکتری رفتم میگفت بچه دار شدنت محاله
خواستی ازدواج کنی قبل از عقد حتما به خواستگارت بگو تا این حد من داغون بودم ....
به قول یه دکتری بهم گفت من یه سگ نر دارم هر وقت سگ نر زایید تو هم باردار میشی
آنقدر شکستم و له شدم
به دلایل مختلفی زندگی اول من دوامی نداشت البته هیچ ربطی به داستان بچه نداشت چون ما نمی خواستیم کلا خیلی اختلاف داشتیم باهم جنگ بود رسماً
اما روزی نبود که بعد از طلاق شوهر سابقم پیام نده و توی سرم نزنه
یه روز گفت روزی که تو باردار بشی منم میشم
بگذریم
زد و من ازدواج مجدد کردم و توی آخرین مرحله خواستگاری به همسرم گفتم
اونم گفت بسپار به خدا
به جان همین دو تا بچه ای که الان کنارم خوابن ، من با اولین نزدیکی باردار شدم
رفتم سراغ اون دکتره که بهم نیش زده بود و از خجالتش در اومدم گفتم آنقدر میشینم تو مطبت تا سگ نرت باردار بشه
همسر سابقم هم که فهمید پیام دادم بهش گفتم ببین من باردار شدم الوعده وفا ، مرد نیستی اگر باردار نشی ....
آره عزیزم
نمیدونی کی کجا چه طور ولی بزودی خدا کمکت میکنه
من به نیتت قرآن باز کردم و آیه بشارت و امید اومد
رها کن بچه رو ... خودش میاد سراغت