امیدوارم همسرم هیچوقت این تاپیکمو نخونه...
منو همسرم با عشق ازدواج کردیم
من با شرایطش کنار اومدم توقعمو اوردم پایین
با کم و زیادش ساختم چون دوستش داشتم
نمیگم چیزی کم گذاشته تو زندگی ولی منم ادم زیاده خواهی نبودم براش
همیشه سعی کردم بهترین باشم براش در هر زمینه ای
اینم بگم همسرم تو هر زمینه ای کفکرشو بکنید ازاده اصلا نخواستم دست و پاشو ببندم رفیق بازه اهل م.شروب .سیگارم هست شاید ی وقتایی ک زیاده روی کرده دعوامون شده ولی اونم سعی کرده مراعات کنه ی جوری ک من بهش اعتراض نکنم
چند شب پیش بحثمون شد تو دعوا گفت توام مثه خانوادت ل.ا.شی و بی معرفتی
بهش حق میدم از خانوادم شاکی باشه
ولی واقعا از ته دل دلم شکست...چون خیلی دوسش داشتم همه کاری براش کردم ب قول خودش تو یه شرایطی کنارش بودم که اگه خودش بود صدبار خودشو ول کرده بود...
مرسی که ب درد و دلام گوش دادید