سلام به روی ماهتون
خیلی مطمئن نیستم از صحت برداشتم
اما چیزی که من درک میکنم از این عبارت اینه:
در طول زندگی اتفاقات متفاوتی برا ما انسان ها رخ میدهد که تجربه های جالبی برای ما به ارمغان می آورد.
ما انسان ها در طول زندگی با انسان های متفاوتی روبرو میشویم.
انسان هایی که فراتر از زبان و شکل و شمایل رفتار های متفاوتی دارند و ما به عنوان انسان،در جامعه زندگی میکنیم و کنش و واکنش های متفاوتی را دریافت و بازخورد میدهیم.
اما آیا لازم است به همه ی این اعمال واکنش نشان دهیم؟
شاید شما هم تجربه ی تشویق کردن یا مورد تشویق قرار گرفته شدن را داشته باشید.آن لحظه اگر فردِ مورد نظر برای شما جایگاه مهمی داشته باشد شما خوشحال خواهید شد و این ویژگی و ماهیتِ اجتماع است.
یا برعکس،ممکن است نادیده گرفته شدن و نادیده گرفتن یک واکنش طبیعی در یک موقعیت باشد،اما ما ساعت ها به ان فکر کنیم و آن را ضروری بدانیم.
پیرامون این عبارت ها آورده اند که روزی نوجوانی خردمند و پویا به سوی حکیمِ فرزانه ی شهر رفت و به او گفت که چه بسیار کتاب هایی که با وجود سن کم خود خوانده و چه تلاش هایی که برای کسب فضیلت و علم نموده است.اما مورد ستایشِ دیگران قرار نگرفته است و این موضوع او را دلسرد میکند
حکیم به نوجوان گفت که برو و چند سال دیگر بیا تا به تو جواب بدهم،اما در این چند سال سعی کن به راهِ نیکِ خود ادامه دهی.
نوجوان مات و مبهوت آنجا را ترک کرد و به خیالِ خودت گفت او هم که شد یکی مانندِ دیگران!...
نوجوان روز به روز بیشتر تلاش و تکاپو میکرد اما همچنان میدید که مورد توجه دیگران قرار نمیگیرد.
چندین سال گذشت و پسر طی این سال ها آن قدر درگیر ارتقای خودش بود که دیگر نظر دیگران اهمیت چندانی برای او نداشت.
تا اینکه چند سال بعد حکیم پسر را فراخواند.
پسر نزد او رفت و حکیم به او گفت:
((خب پسر جان،چه یافتی در این سال ها؟))
پسر گفت:راستش را بخواهید دیگران نه تنها مرا تشویق نکردند بلکه بیشتر از قبل مرا به حال خود رها کردند.
حکیم گفت:خب،چه شد؟تو رها کردی درس و تحصیلت را؟
پسر گفت نه حکیم بزرگ،من آن قدر درگیر ارتقای روح و کسب فضیلت بودم که دیگر این تشویق و مورد توجه قرار گرفتن از آنها را ضرروی نمیدانستم و برای رضایت و کسبِ محبت خدا و گام نهادن رو راه پیشرفت تلاش میکردم.
حکیم با لبخندی پسر را تشویق کرد و از او خواست که دانش آموز او شود و سال ها بعد پسرِ فرزانه،جانشینِ حکیمِ بزرگ شد...