بخدا نمیدونم چه کنم هم دوست زیادی ندارم هم از دستش خسته شدم
مدام منو میترسونه جوری ک تا چن روز بهم استرس وارد میشه
میگم چه خوبه مجردی برم زندگی کنم میترسونه میگه نه نمیتونی شب دزد میاد
میگم با پدرم حرفم شده میترسونه میگه باهاش دعوا نکن ممکنه تو ذهنش برات نقشه بچینه بکشه فلان کنه انتقام بگیره ازت
آخه کدوم پدری این کارو میکنه
تا حرف از آینده میشه میترسونه میگه ممکنه خواهر برادرت اذیتت کنن بعدا
هرررر چی میگم منو میترسونه و همش توی دلم ترس و استرس میندازه
بعدم تا میبینه میترسم تلفن رو قطع میکنه میگه کار دارم
به نظرتون باهاش کات کنم؟ بلاکش کنم؟
خسته شدم از ترس 😔