پنج ماهه عروسی کردم شوهرم صبح تا شب خونه نمیومد میرفت پی عیاشی چند وقتی هم هست ک کلأ شبا نمیاد یا دیر میاد منم از ترس و تنهایی میام خونه بابام اینا دلم برا بابام میسوزه باازدواج من داره نابود میشه میبینه من انقدر تنهام و بدبخت حالش خیلی بد میشه میخام از الان برم خونم دیگه نیام اینجا هرطور شده