2733
2739
عنوان

حس بدی دارم 🥺مرتیکه احمق

157 بازدید | 14 پست

بچه ها من قبلاً داستان ازدواجم رو توی یکی از تاپیکام نوشتم، ۱۲ سال پیش یه خواستگار از فامیل داشتم که در شرف ازدواج یه هو جا زد و با یکی دیگه ازدواج کرد ، یکسال بعدش من با همسرم ازدواج کردم و خداروشکر زندگی خوبی داریم و همسرم از هر لحاظ خیلی سرتر از این آقاس،(من دوتا بچه دارم و اون آقا هم یه بچه دارن) امروز بعد ۱۲ سال توی مراسم خاکسپاری یکی از اقوام دیدمش یه لحظه که همسرم رفت ماشینو بیاره  و تنها شدیم یه هو گفت جیگرتو بخورم 😑، من هنوز عاشقتم، بیا با هم دوست بشیم😤 ، بهش گفتم خیلی بیشعوری ، گفتم دلم برای زنت میسوزه مرتیکه هول، گفتم من عاشق همسرمم و لطفاً احترام خودتو نگهدار، حالا از وقتی اومدم خونه حالم خیلی بده، خیلی حس بدی دارم همش فکر میکنم به همسرم خیانت کردم 🥺، مخم داره سوت میکشه، میترسم شماره تلفنمو از گوشی مادرش برداره و مزاحم بشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740
یدونه محکم میزدی تو دهنش

باورت میشه یه لحظه احساس کردم میخواد بهم دست بزنه، یه هو گفتم جلو نیا لطفاً 

این آقا یه بی سر و پای به تمام معنا شده، به خودم گفتم احمق تو میخواستی با این ازدواج کنی؟ 

خداروشکر همسرم هم تحصیل کرده و با فرهنگه هم با شخصیت 

همونجا یکی میزدی زیر گوشش تا گوه اضافه نخوره مرتیکه هیز 

اگه کارش تکرار کرد حتما حتما به همسرت بگو ، نگو دعوا راه میندازه و این حرفا ، حتما بهش بگو که حساب کار بیاد دستش جرعت نکنه از این غلطا کنه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز