هیشکی عاقبت خودشو نمیدونه
همه ی ماها سختی کشیده ایم
اگه چیزایی خودم کشیدمو برات بگم والله طاقت نمیاری
اگه بخوام بنویسمم انگار کل وجودمو تیغ میکشن
انقد سخت بودن و هنوزم سختی های زیادی هستش..
یکیش مادری که ۴ سال مریض بود وخواهر برادرای کوچیکی که مسئولیتشون افتاده بود برا منو خواهرم
و.
.
.
بعدش هم فوت مادر و باز سختی های دیگه
الان به سختی دارم تایپ میکنم انقد اذیت میشم