خانما شما جای من باشین شوهراتونو تنها میزارین یا نه؟
چیکار میکنین؟
من خونم بیرجنده و مامانم اینا و مادرشوهرم اینا تهرانن
و اینک الان تو ۷ ماهم
بخاطر شغل نظامیه همسرم اومدم بیرجند زندگی کنم کسیو ندارم بیرجند
و شوهرم هرماه میاد تهران مامورت ۱۰ روزه الان اومدیم تهران منم اورده میگ وایستا اینجا اونجا کسی نیست منم ۱۰ روز ۱۵ روز یه بار میام پیشت بهت سر میزنم
چون خونم ک هستم شوهرم ۶ صبح میره سرکار و تا ۵ بعداظهر سرکاره
من نمیتونستم بمونم خونم تنها میترسیدم اومدم تهران
الان چیکار کنم ؟
شوهرم میگ ۱۵ اردیبهشت برم ۴ خرداد باز میام تهران و تو نمیتونی این راه ۱۵ ساعته رو هی بیای بری میگ بمون هم خیال من راحته هم تو راحتی
بم میگ هروقت نگرانم شدی زنگ بم بزن یا تصویری بگیر
شما بودین چیکار میکردین
۱۵ روز ۱۵ روز میره میاد همش ۱۵ روز پیشش نیستم تو این دوماه
و اینک شوهرم میگ توی اون ۱۵ روز چند روزش هی شیفته و هی میره بازم ماموریت زاهدان و چابهار ۵ روزه و ۶ روزه