آقا یه چیز بهتون بگم
چون اینجا کسی منونمیشناسه راحت میتونم حرفامو بزنم
۲۷ سالمه
از ۱۷ سالگی ذهنیتم این بوده که با یکی باشم
دوست بمونم برم خدمت دانشگاه و کار شروع کنم برم خواستگاری
ولی تو این ده سال چنین اتفاقی نیافته
هر موقع اومدم وارد رابطه باشم یه گره ای بوجود اومده
نمونه اش با یکی اومدم اوکی بشم صمیمیت جلو رفت متوجه شدم سنشو دروغ گفته
یا یه نفر دیگه عملا بگم بی خانواده بهتره
بعد اشنایی و بیرون رفتن کاشف ب عمل اومد که متاهل بوده و میگفت ک مجرده
یا اخریش اخلاقمون به هم نخورد
خلاصه من اعتقادی به دعا طلسم و... ندارم
اما همش حس میکنم یه مشکلی هست این وسط
ذهنمم درگیره
که چرا نمیشه...