اینو قبلآ هم گفتم که
می دونی چرا عاشق اسم حسینم؟؟
عاشق اهل بیت و انبیا و ملائکه ام جونم می ره برای تک تک شون.
یه شب سحر جمعه بیدار شدم.شنیدم سحرهای جمعه توبه می بخشن و مراد می دن.بعد از دعاهام برای ظهور و .. مضطرانه گفتم خدایا اگر بچه دار بشم اسمشو بهم نگی من نمی تونم حسن بگذارم حسین نگذارم اسماعیل نگذارم یوسف نگذارم عیسی نگذارم..یا مثلآ فاطمه بگذارم زینب نگذارم مریم نگذارم خدیجه حوا رباب رقیه زهرا ..همه ی مقربینتو دوس دارم اگر یه وقت بچه دار شدم و خودت اسمشو نگی بهم در خواب و بیداری اسمشو می گذارم جمیع انبیا ائمه شهدا امامزادگان ملائکه.واقعآ میخواستم همین کارو کنم.گفتم خدایا عشق تو چیه تو بگو هر چی تو بگی
چند روز بعد خواهرشوهرمو دیدم
گفت یه خواب دیدم
خواب دیدم چند شب پیش خدا یه پسر بهت داد
گفتم اسمش چیه یه ندایی اومد گفت حسین
گفتم محمد حسین ؟امیر حسین؟
می گه چنان محکم گفت و داد زدن گفتن فقط حسین
فقط حسین
و از خواب پریدم
اون روز فهمیدم هم اون اسم و عشق زمین و آسمان و خدا و جمیع انبیا و ائنه و مقربین چیه و هم حکمت اون خواب که چرا خواهر شوهرم دیده بودن و در خواب خودم نیامده بود.که بماند این یکی
بعد از اون روز عاشق شدم به اسم حسیییین