بگم خیلی اهل فتنه اس و مارموزه خیلیییییی
بشدت حسود و عوضی و همش خودش رو جلو مادرشوهرم ب موش مردگی میزنه
مدام بد گویی منو همسرم میکنه پیش پدر مادرش دیگه واقعا رد دادم دیروز نیم ساعت سر سجاده نشستم دلم پر بود از بداخلاقی مادرشوهرم بچه اون پسرش میره سمت یخچال میبوسش بچه من یکی دو تا سیب زمینی سرخ کرده برداشت سر بچه داد زد البته ی نمونه خیلی کوچیک از فرق گذاشتناشونه
حالا خابم این بود برادر شوهرم تو عالم خواب ریش داشت و منم داشتم ریشش رو اصلاح میکردم و از ته میزدم
میشه تعبیرش کنین