2752
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

اول مهم اینه که خودم از چی خوشم بیاد

شاید باورتون نشه ولی همین که عمیقا همچین حسی داشته باشی و انتقالش هم بدی؛ به شدت مردا رو شیفته میکنه.

بعضیا به اشتباه میگن بی محلی خوبه ولی درستش اینه نه بی محلی بی دلیل و از روی بیشعوری.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
عزیزم تاپیک های قبلیت هم راجبه همین بود داستان اینه که طرف شما هر کی هست خودش تو دلش اتفاقی نمیوفته ...

نه اتفاقا شوهر من فوق اعادست خیلی فهمیدست خیلی همدیگرو دوس داریم من مشکلم مامانشه همش بخاطر مامانشو یکی از خواهراش دعوامون میشه بهم میگع تو بچه ای رفتارت بد اینطوری نباش یبار قهر کردم ۵ ماه خونه بابام بودم هر روز میومد میرفت یبار از دهنش پرید مامان میگه این همه برای این دخترا به درو دیوار زدی این بود (۴ بار اومد خواستگاری) تو رو خدا بیا معذرت میخوام نذار دشمن شاد شیم 

حالا من این تایپیک میزنم بخاطر اینه که رفتارمو درست کنم هم جلو مادرشوهرم هم شوهرم که یه وقت یک درصدم پیش خودش نگه اره شاید حق با خانوادم بود

شاید باورتون نشه ولی همین که عمیقا همچین حسی داشته باشی و انتقالش هم بدی؛ به شدت مردا رو شیفته میکنه ...


دقیقا همینه. شوهر وقتی ببینه زن اولویت با خودشه. به خودش به خورد خوراکش به تیپش به شخصیتش و...اهمیت میده  ، اون هم ناخوداگاه این حس بهش تلقین میشه و حواسش جمع میکنه...

حتی بچه ی آدم هم همینطور هم این اخلاق رو  یاد میگیره و هم اینکه اون هم حواسش جمع میکنه....


  کوچک ترید !    از آن که مرا  زیر و رو کنید !   حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید!   کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام،  از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! .                                                   ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید !      ای بادهای سرد و مخالف؛  من ایستاده ام!!   این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛    شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
نه اتفاقا شوهر من فوق اعادست خیلی فهمیدست خیلی همدیگرو دوس داریم من مشکلم مامانشه همش بخاطر مامانشو ...

در وهله اول شاید نظر من نظر مناسبی برای شما نباشه 

ولی شوهر شما یه مقدار نفهم هست که متوجه نیست مادر و خواهرش شمارو واقعا اذیت میکنن و یه طرفه به قاضی می‌ره و شمارو متهم می‌کنه و شما محبورین جوری رفتار کنید که به بقیه حق بیشتر از این نده 


[QUOTE=336772462]سیاست فقط من...با ۱۴ سال اختلاف سنی..یه عدد پسر کله خشک و مغرور از خود راضی رو تبدیل کردم به یک عدد ...[/QUOT

تو رو خدا بگو من چیکار کنم شوهرم خیلی وابسته مادرشوهرمه هیچی نمیگه ها اولویتش همیشه منم به حرفای مادرشوهرمم گوش نمیکنه ولی جوابشم نمیده

مادرشوهرم حتی تو رابطه جنسی ماهم دخالت میکنه

[QUOTE=336772462]سیاست فقط من...با ۱۴ سال اختلاف سنی..یه عدد پسر کله خشک و مغرور از خود راضی رو تبدی ...

یااا امام هشتم...ببین من شوهرم کلا ازین تریپاس که ادم نباید هیچی مسائل خومشو به کسی بگه..حتی مادر خودش...مادد شوهرمم حس میکنم ازیناییه که اکه رو بدی از همه کارات دوست داره سر در بیاره...من تا وقتی باهاش لجبازی کردم دعواها بیشتر و بدتر شد...جلو بچه هام همیشه حق با همسرمه...همیشه اگه حتی بهم گفته خواهرت چرا اینجوری گفت میگم کاملا حق با توئه اون لحظه خواهرم اونجا نیست ولی دل همسرم رو بدست میارم...حتی اگه دعوا کرده باشیم بیرون جلوی کسی خودمو نمیگیرم و ب روم نمیارم‌..چشم میگم از چشم گفتن خیلی خوشش میاد...خیلی زیاد هوای خرج و پس اندازشو دارم...براش احترام قائلم تا حالا جلو کسی دعوا نکردیم خونه مادر شوهرم میرسیم بدون اینکه ب بقیه محل بزارم...بلند ازش میپرسم چایی میخوای برات بریزم و تحویلش میگیرم...در هر شرایطی باشیم کنار همدیگه میشینیم..در مورد مسائل .......هم پیش قدم میشم و خیلی کم نه میارم...پیش بچه ها ازش یه قهرمان ساختم که هرچی بابا بگه همونه و بابا برام در اولویته.

[QUOTE=336772462]سیاست فقط من...با ۱۴ سال اختلاف سنی..یه عدد پسر کله خشک و مغرور از خود راضی رو تبدی ...

منم همسرم جواب مادرشو نمیده و همیشه هم میگه برا احترامه ولی مادرشوهرم هم خداییش زیاد دخالتی نمیکنه البته حس میکنم شوهرم راه این قضیه رو بسته....مثلا ما شب نشینی خونشون میریم زودتر پامیشیم...میگن خب بشینین..میگه باید برم جایی مهمونی..حتی به مادرش نمیگه کجا دعوتیم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687