2733
2739

بچا من پنج ساله عروسی کردم کلا جلوگیری میکردم چون بچه بودم الانم ۱۹ سالمه

تازه باردارم ۹ هفته ام

بعد جاریم ی پسر داره دومی رو هم بارداره من موقعی ک باردار بودم نمیدونستم بچه دارم و همون موقه ها فهمیدم ایشونم باردارع

بعد اون روز زنگ زده تبریک بگه میگه حسودی کردی باردار شدی منم گفتم میخواستما زنگ بزنم مصلحت کنم باهات یادم رف...فعلا شما اومدی پریدی وسط خیلیا بچه ندارن تازه اقدام کردن ما باید میوردیم اینجوری بیشتر ت حسودی کردی

منو وادار میکنه بعضی حرفارو بزنم ینی چی ما منتظر بودیم ت حرکت بزنی بعد ما بریم رو کار؟؟😐😐😐

هفدهمین کااااااااربری 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چه جدی گرفتی حرفشو گلم خیلی به این حرفا اهمیتی نده با خنده ردشو

#قربانی کودک آزاری( خواهش میکنم مراقب بچه هاتون باشید حتی به نزدیکترین ادمای زندگیتونم نسپاریدشون من فقط هفت سالم بود ) در زندگیم سختی هایی را تحمل کردم که پیش از واقعه گمان نداشتم بتوانم. حتی بعدها باورنکردم که درآن ماجرا تاب آوردم. انسان خودش را نمیشناسد. خصوصا قدرت هایش را..(خسته ام از همه چیز از همه کس ) درگیر یک زندگی ام که نه توان ادامه دادن دارم نه پای رفتن دارم ذره ذره نابود میشم روحم .عمرم. آرزوهام.....دوستان عاجزانه محتاج دعاهاتونم دعا کنید وضعیت مالی همسرم بهتر بشه از این همه قرض و بدهی رها بشیم فقط معجزه اس که میتونه نجاتمون بده . تو نمازاتون فراموشم نکنید🙏
2731

ولش بیخود اعصابتو بهم‌نریز

با نظرم مخالفی ریپلای نکن حوصله کل کل ندارم هر نظری که میدم نظر شخصیمه😑😶😶😑😶 اینکه زود ازدواج کردم هم به خودم ربط داره    با تشکررررر🙏🙏🙏🙏🙏    تا که از جانب معشوقه نباشد کششی                 کوشش عاشق دیوانه به جایی نرسد 🥰😍
2740
حالا این خوبه  جاری من ب مادرشوهرم با افتخار گفته من سه تا زاییدم  عروس کوچیکه هنوز نزای ...

خدایااااا متنفرم ازین حرفا و رفتارا

حالا بقیه فامیل گفته بودن خوب شد مشکل اینا حل شد منظورش این بود نازا بودم برا همین نمیشد😐

هفدهمین کااااااااربری 

من اقدام کرده بودم پند ماهی به کسی نمیگفتم و جاریم سومی حامله شد و ماه بعدش من باردار شدم همین جگله رو گفت منم گفتم ن چرا به تو حسودی کنم شما بچه سومته من اولی شما میگی ناخواسته بود من خودم میخواستم از اول

من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم  که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات  ازآن نگاه خسته ات  و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز