2737
2739
عنوان

بیاین خاطره بازی

177 بازدید | 25 پست

یه خاطره از هرجایی دلتون میخواد تعریف کنید عروسیتون روزی که برا اولین بار بچتون رو بغل گرفتید اولین باری که همسرتون رو دیدین مسافرت خاطره های خنده دار از کارای بچتون😍❤️

از بچیگای خودتون ..

خودم مجردم و مادر نشدم🥹😍

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



سال داشت تموم میشد بهم گفت مبینا تو عشق ترین اتفاق زندگیم بودی مرسی که هستی الهی فداتشم . 

با اینکه کات کردیم خیلی وقته اما هنوز زندگیم سیوم داره و عکسم رو گوشیشه😐دوستش میگفت.  همشم خوابشو میبینم😐

2742

وقتی دخترمو آوردن دادن بغلم ..یا وقتی شیر میخوره تو چشام نگاه میکنه😍😍یا اولین باری که صدای قلبشو شنیدم..یا روزی که برای اولین بار حسش کردم درست مثل بادکنکی که میترکه😍😍

ممنون اسی جان چه تاپیک قشنگی زدی❤

دخترم😍عشق همیشگی من💕تو بزرگ‌ترین بهانه‌ی زندگی من و بابا هستی😍😍 ۱۸ اذر ۱۴۰۲❤ 
2740

توماشین جفتش بودم یع زنجیر گردنش بود دستمو بردم سمت گردنش زنجیرشو لمس کنم چون خیلی خوشگل بود وبهش میومد صورتش اینقد  قشنگ بود چشم ابرو مشکی پوست سفید هیکلی قد بلند ... هردختری میدیدش واسش میمرد ... یهو دستشو برد پشت گردنش قفلشو باز کنه گفت براتو چون خوشت اومد ببرش داشت اصرار میکرد ک دربیاره منم هی میگفتم ن درنیار دستم نزدیکش بود یهو با دندوناش بغل دستمو درکسری از ثانیه گاز گرفت مث سگ خخ منم سریع دستمو کشیدم عقب ازخجالت اب شدم ....  سر یه قضیع ای ازش جدا شدم خیلیم ناراحت شد اما باید جدا میشدم چن وقت پیش یه تالار ک اونم دعوت بود دیدمش ولی الان عقد کرده منم عروسی کردم  ... میدونست منم دعوتم اشنای جفتمون بود داماد دم در قسمت بانوان یه لحظه اومد خودشو نشون داد اینقد خوشتیپ و خوشگلتر شده بود ک نگو .... 

یه لحظع نگا کرد بعد نمیدونم چطور غیب شد ..... 

اولین بارم ک عاشقم شد ..چک خورد ازم😁😁😁اشتباها زدمش

😂چجوری اشتباهی زدی اخه چیشد بعدش

منم یبار یه پسری مزاحمت ایجاد کرد البته برا دختر خاله ی مامانم باهم بودیم منم زدمش اونم در جواب یدونه منو زد😐

توماشین جفتش بودم یع زنجیر گردنش بود دستمو بردم سمت گردنش زنجیرشو لمس کنم چون خیلی خوشگل بود وبهش می ...

🥲🥲🥲❤️

ما دشمن همدیگه نیستیم اگه نظرمون با همدیگه فرق میکنه، پس نخواه با بی احترامی حرفت را به کرسی بشونی. 

نشسته بودم با کامپیوترم بازی میکردم

خواهرم ۴دست و پا اومد داخل منم یه سوسکی کنار در تراسم مرده بود ترسیده بودم برش دارم

اومد کنارش نشست یه خنده به من کرد سوسکه رو سریع برداشت گذاشت تو دهنش

خوردش در واقع

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز