پدرم ظالم ترینه به همسایه ها حتی خانواده خودش و بیشتر از همه به مادرم ظلم کرده اصلا اگه بخوام کامل توضیح بدم خیییلی طول میکشه ، بعد مادرم ام آر آی داده و دکتر گفته باید آنژیو مغزی بشی و احتمال مرگت هر لحظه هست تازه با آنژیو درمان نمیشه فقط تشخیص داده میشه که تا چه حد مغزش مشکل داره ، دو روز پیش مادربزرگم با عمه هام اومدن خونمون بهمون گفتن اسم مریضی رو نیارید که پیرزن ناراحت میشه ، ولی خودشون بهش گفته بودن مادربزرگم وسط حرفاش با مامانم غیر مستقیم درمورد مریضی و مرگ و اینا حرف زد که یعنی میدونه ، بعد بابام گفت میخوام زن بگیرم عمه هامم گفتن معلم بگیر و اینا یکدفعه مادربزرگم شروع کرد به آهنگ خوندن
بعد بابامم رقصید الان مامانم به روش آورد آشغال خندید یعنی تأیید کرد که خوشحاله ، بچه ها خیلی ناراحتم چرا خدا با ظالماست چرا جواب اشکای مادرم جواب صبوریشو خدا اینجوری داده حالم خیلی بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.