همیشه بهش شک داشتم که سیگار میکشه چون من بوی سیگار رو حتی اگه کلی عطر و ادکلن بزنه و آدامس بخوره خ خوب میفهمم امروز دیگه خیلی بو میداد گفتم سیگار میکشی گفت اره گفتم چرا اخه گفت دوس دارم!!! بش گفتم نمیتونم با این شرایط باهات ادامه بدم نمیتونم هم از خودت بکشم هم خانوادت طلاق میخام گفت باشه برو کاراشو بکن تاپیک قبلیم گفتم دیروز چه دعوایی شده بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با سیگار مشکلی ندارم ولی با دروغگویی و پنهان کاری چرا. خیلی باهاش سر و سنگین میشم و محبتم واقعا کمتر میشه چون کسی که تونسته اینو پنهان کنه چیزای خیلی مهمترم کرده.
فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم... تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.