تو یه ساختمون با جاری ها مادرشوهرم منه بدبخت
به شوهرم بگم خرج خونه مادربزرگم رو بده؟ چی بگم
بعد هم حقمه عمرمو میذارم پای این زندگی همه چی که مال اون نیست چطور این همه جهاز مادربزرگم دادنی کسی چیزی نمیگفت مدیونی نداشت الان که منو بزرگ کرده مثل دخترشم یه چیزی ببرم مدیونی داره بعد هم با این وضع اعتقادی نمونده مدیون قراره من بشم باشه من میرم جهنم ولی نمیذارم اون پیرزن عذاب بکشه