من امروز با مامانم دعوام شد سر اینکه با دوستم رفتم شهر بازی مامانم سختگیره زنگ زدم بهش کلی گریه کردم گفتم خسته شدم گفت بیا فرار کنیم اونده خواستگاریم با اینکه وضعش خوبه اما داداشم نمیده میگه هم بچه ای هم پسره خالکوبی داره خوانواده ای مامانشم شرن چیکار کنم بنظرتون فرار کنیم اخه اگه فرار کنیم مثل این بیو ها میشم نه جهاز میدن نه عروسی میگیرن ممکن دعوا هم بیفته خسته ام دیگه از خونمون از مامانم 😔😔
این کاربری قبلا برای خواهرم بود الان متعلق به منه سه تایپک اول متعلق به خواهرم☺️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
جامعه خرابه باید دخترتو زندانی کنی بگی چون دختری با هیچ دختری بیرون نرو چون هرجا بری یکی هست تو بیرون تورو بندازه تو ناشین ببره بلا سرت بیاره آیا این طرز فکر درسته
این کاربری قبلا برای خواهرم بود الان متعلق به منه سه تایپک اول متعلق به خواهرم☺️