سلام کسی شبیه من هست ؟ من بالای خونه پدر شوهرم زندگی میکنم که به نام مادرشوهرمه. حیاطمون مشترکه در جدا داریم. اما در بین خونه نیست و با پله راحت میان بالا. مشکل اینجاس که من ادم درونگرایی هستم دوست دارم در هفته یکی دوبار رفت و امد کنم حتی با خانواده خودم ی بار من میرم در هفته. اما مادرشوهرم روزی سه بار بدون هماهنگی میاد بالا.فک کنین با لباس باز نشسته باشید یکی دوتا تقه بزنه وارد شه ی بار رفتیم زیر پتو و خودمون زدیم ب خواب. صبحا میاد من خوابم از رو نمیره درو باز میکنه میبینه خوابم باز میره بیرون چند بار میزنه تا مجبور شم پاشم درو باز کنم . دارم دیوونه میشم من از خانواده خوب و بادرکیم گیر کی افتادم مامانم فرشتش اروم و کاری ب عروسا نداره اصلا چند ماهی ی بار بره دیدنشون. قبلا انقد با زبون خودش مهربون نشون میداد الان کافیه من بدم بیاد تو قیافم معلوم شه. اخم میکنه بهم! مدام تو خونه دخالت میکنه و میگم خونم خراب نشه فلان. من اصلا نمیتونم لباس باز وراحت بپوشم با اینکه جوونم و خودم و شوهرم دل داریم. شوهرم گفتم بگه چون خودم نمیگم حیا میکنم رومون باز نشه اما قهر میکنه نمیاد شوهرم مجبور میشه برا قهر بره اشتی باز فردا رفتارش تکرار میکنه. ادم ارومیه ولی خیلی مامانشو دوست داره منم قهرو دوست ندارم خب ! اگ بگید خونه خودشه کاش نمیداد ب ما اما خیلیا خونه میزنن ب نام بچه ها ما موقتا نشستیم حاضرم کار کنم کرایه بدم اما حریم شخصی داشته باشم. گاهی چون مشکل دیگه ای برام پیش اومد افسردم ب خیالم میزنن از دستش خودمو بکشم ... چون شوهرمم ندارن پنج تومن کرایه بده. کارمند سادس. اینم بگم من زیبام قبلا دو شیفت کار میکردم بهترین جهازو اوردم پا ب پای شوهرم تلاش کردم اما اصلا براش مهم نی و مدام تعریف پسرشو میده انگار من دختر نرویی بودم و موندم رو دست پدر مادر من فقط عاشق شوهرم شدم وگرن موقعیت عالی داشتم . انگار علاقه داره ما چ میخوریم چکار میکنیم ؟ که سه وعده میاد. فک کنم ریشه در رفتار مادرشوهرش داره چون ی با. تعریف کرد فلانی اومد بالا سرمون اما چرا من تقاص پس بدم. چکار کنم بچه ها ؟ من اهل اهانت نیستم و از بحث و قطع رفت و امد بدم میاد، تو قیافم ک نشون دادم که اخم کرد و دنبال بحثه. ازونورم شوهرم گفت باهاش قهر کرد و نیومد چن روز تا شوهرم اشتی کرد. با ب خواب زدن و لباس بازم ک از رو نرفت .کاش وضع مالیمون خوب شه بریم جایی بگیریم ک اونم معجزس از کرایه نشینی بدم میاد و شرط ازدواجم بود که خونه بدن بهش. واقعا دیگ نمیتونم س بار هی پذیرایی کنم لبخند الکی بزنم و حریم نداشته باشم😔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
اره. ی بار خواهرم گفت بینتون حصار بکشید ک از در ایفون بزنن. اونموقع داغ بودم. نمیدونم قهر میکنه و دنبال بحثه که به شخصیت من نمیخوره. فقط کاش پول بیاد دستمون بریم. بفهمم زندگی چیه ...
اتفاقا موقع ناهار میگم شما ک ناهار خوردید ساعت دو بعد میگ چ بگم ی لقمه با شما میخورم شوهرم براش ظرف میاره. کلا زشته این رفتار من ی سفره با عشق بچینم دونفره بعد طرف پیداش شه اونم هر روز...
چرا اونا پایینن 🥲ن دیگ باغچش اب میده سرگرمیش منم. شوهرمو دوست دارم از انتخاب خودش راضیم اما این رفتار و ی سری مشکلات برام پیش اومده میگم چکار کردم با خودم از ی ادم با نظم و سفر و بااعتماد بنفس ب ی ادم افسرده تبدیل شدم.
اره اولویتت رفتن باشه اصلا کنار خانواده همسر موندن یه اشتباه خیلی بزرگه همه روانشناس ها میگن هرگز نک ...
واقعا موافقم. اگ بخوام خانوادم دعوت کنم پبداشون میشه. دوستام همینطور.بخوایم بریم پارک و تفریح و عروسی میان باهامون. هر خرید لباس و وسیله ای قشنگ زیر نظرشون. اونم من ک اهل حریم بودم چ شدم واقعا...