اگه بفهمید همسرتون هنوز عشق قدیمیشو دوست داره

من واقعا هیچی برای همسرم کم نذاشتم و میگم یه موقع هوای عشق قدیمی به سرش نزنه.. آخه شوهر همین زنه مرده.. خیلی دلم گرفته.. از طرفی خانوادش شوخی این چنینی باهاش میکنن بدم میاد

هیعییی.. دیگه اعتماد به نفسی برام نمونده با این فکرا.. قبلن خیلیی اعتماد به نفس داشتم ولی الان هیچی 

نه چیزی نگفته.. حتی چندین بار بحثش بین خانوادش شد به شدت ناراحت شد.. فکر میکنه یه گذشته بسیار بدیه که فکر کردن بهش عذابش میده.. ولی من میگم شاید این حرفش نباشه و فکر کردن بهش ناراحتش میکنه و یاد دوست داشتنش میفته

اصلا و ابدا ارتباطی نیست.. ولی حرفای اطرافیانش.. مدام بحث این دخترو میاوردن وسط منم برام مهم نبود ولی الان مدتیه فکرم درگیرشه

امیدوارم همینطور باشه.. همش از این میترسم یهویی من و بچه هامو ول کنه و بره سمت اون زنه و دوتا بچه اش.. با وجودی احتمالش یک درصدم نیست ولی فکرشم عذاب آوره برام

ممنون عزیزم.. بله چندین بار دیدم چند سال پیش خواهر شوهرم عکس بچه هاشو فرستاده برای همسرم، یا وقتی شوهرش تو بیمارستا تو کما بود مدام میگفت بیا بریم بیمارستان ولی شوهرم نرفت.. منم هیچی نمیگفتم ولی الان همش یکباره به روحم هجوم آوردن و قلبمو به درد میارن.. منم دیگه ارتباطمو با خانوادش به حداقل رسوندم.. خیلی کم باهاشون رفت و آمد میکنم چون هر چی میبینم از حسادتشونه.. واقعا شوهرم هیچی برام کم نمیذاره خداروشکر، احتراممو داره.. همین بیشتر باعث حسادت اطرافیانم شده

بله دقیقاا.. دوس دارم هر چ زودتر برادر شوهرم زن بگیره بلکه چشمشون از رو زندگی من برداشته بشه 8 ساله مدام اذیت شدم.. کلا خصلتشون همینه.. زوم میکنن رو زندگی هر کسی که میبینن از خودشون خوشبخت ترن.. یعنی پیش منم بشینن راحت از بدی بقیه حرف میزنن و تهمت بیجا... برای همین میدونم اگه حداقل برادر شوهرم ازدواج کنه نگاه ها میره سمت اونا و دیگه کسی به ما توجه نمیکنه.. خواهر شوهرم از اول ازدواج ما راضی نبود همین الانم بهترین دخترا رو نعرفی میکنن برای برادرشوهرم کلی نقص براشون میاره و کلا همینجوره.. میتونی تاپیکامو بخونی ک چیکار کرده باهام.. ایقد دلمو شکونده که دیگه راهی برای باز شدن تو دلم نداره

با وجود اینهمه دغدغه زندگیم زندگیمو سپردم به خدا و تا حالام کلی نتیجه ازش گرفتم..کسایی که میخواستن کاری کنن و برنامشو بهم ریخته و برنامه هایی که شاید خودم خبر نداشتم و خداوند با نشونه هایی منو آگاه کرد.. همش از لطف خداست که تا حالا زندگیم داشتم