بعد دیشب من از سرکار امدم ساعت ۱۲رسیدم خونه بهش پیام دادم گفت الان میام باهم حرف بزنیم بعد امد دیدم هی دارم پیام میدم نیست جواب پیامامو بده بعد منم گفتم اگ نمیای بگیرم بخوابم بعد از صفحه چتمون عکس فرستاد گف من داشتم پیاماتو جواب میدادم چته یه چند تا فحش داد بعد یهو بالا صفحه چای که واس خودش بود فرستاده بود دیدم عه این وی پی انش روشنه بالاشم زده تو تلگرامه انقد حرص خوردم میخوام بهش بگم اما نمیدونم چجوری بگم دیشب دیگ خوابید نشد بگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مامانم میگ انقد بیشوره که رفته برای خودش کتونی رو گرفته اونکه همش میگ من یه هزار تومنم ندارم نمیتونست برای تو بخره تو پولشو بزنی براش راستم میگ من احمقم دو ماهه میرم سرکار فقط برای این۱۵تومن زدم خودم موندم دلم برای این میسوزه چطور میتونه کتونی بخره