از کارگاه داشتم میومدم شوهرم زنگ زد
گفت یهویی بریم بیرون با همون لباس ها
و قیافه داغون خسته رفتیم کافه و رستوران
شوهرم تیپ زده بود و.... یهویی اومده بود
دنبالم ، بهم میگفت چرا معذبی گفتم خیلی داغونم
گفت اهمیت نده بزار خوش باشیم
به نظرتون مسخره بودم ؟