کلا میلی ب زندگی ندارم اتفاقیم نیوفتاده ها از اول زندگی اینطوری بودم بخاطر جو خونوادگی.قبلا خیلی ب خدم میرسیدم ارایش و لباس مرتب و هی لباس عوض کن اینکارو کن اونکارو کن . میرم بیرون یا دانشگاه اصلا حرف نمیزنم عین ماستم میگم تنهایی بهتره همیشه و هرجا ک میرم حرف نمیزنم این دهنم چفته انگاری ک خسته باشم و بی حوصله اونطوریم ب خدمم نمیرسم برا اینده هم مثلا قبلا انگیزه و برنامه ریزی و هدف داشتم الان ب اینده نگاه میکنم فقط انگاری منتظر مرگم نمدونم چمه ک.صخل شدم