من با دونفر صمیمی بودمم خیلی زیاد ، اسماشونو میزاریم زهرا و فاطمه
با زهرا همکلاسی بودم و با فاطمه از کتابخونه اشنا شده بودم
من ایم دوتا رو باهم اشنا کردم بعد دیدم زهرا داره با فاطمه غیر اینکه به من بگه قرار میزاره همو ببینن همو و این قضیه رو فاطمه به من گفت لا به لای حرفاش ، منم خیلییی بدم اومد ازین حرکت و الکی گقتم اره زهرا حرفا و درد و ولای منو رفته پخش کرده تو مدرسه و سر این حرفا کاری کردم دیگه باهم حرف نزنن و خودمم رابطه دوستیمو بهم زدم با زهرا
حالا خیلییی عذاب وجدان دارم که دروغ گفتم ولی واقها بدم اومده بود که زهرا میخواست قایمکی از من با فاطمه دوس شه و اینطوریا
این قضیه واسه وقتیه دبیرستانی بودم الان دو سال گذشته و من دانشجوام
نمیدونم حس بدی دارم مقصر بودم یا منم بچه بودم ؟