از دوست داشتن زیاده عزیزم منم مادرشوهرم‌همش‌میگه‌بچم بدنیا بیاد ببرمش پارک خرید اینور اونور پیش من باشه من اولا خیلی قاطی میکردم میگفتم این بچه منه
بعد بع شوهرم گفتم یه شب به مادرش گفت دفعه بعدی میگفت بخدا من از ذوق زیادم اینجوری میگم تو حتی میتونی بچتو به ما نشونمدندی
اگه دوبار زنگ زدن جواب ندی و بعدش ک دیدیشون ی بهونه بیاری،کم کم شاید کم کنن این همه ارتباط زیادو،برای من که تاثیر داشت
حساس شدی گلم
یه جوری به شوهرت بگو که متوجه شون کنه شما خودتو خراب نکن تو چشمشون.
حساس نباش و خداروشکر که ازصمیم قلب دوستتون دارن ....نترس بچت مال خودته .همه میدونن شما مادروپدرش هستید ....خداروشکر کن که. داری همچین حامی هایی ....اگه بعد زایمان خسته شدی با جون و دل بچت را نگه میدارن ....اگه عاقل باشی حسابی ازاین موقعیت ها استفاده میکنی و ناز میکنی ک هرچی خودت و بچت خواستن برات فراهم کنن ...البته انشاالله ک جاری و خواهرشوهرنداری ک حسادت کنن
فقط خوش بحالت واسه ما که فقط موقعه خدمات مال و جانی یاد ما میافتن
خداروشکر کن ک هم ادمای خوبی هستن هم بعد زایمانت یکی هس ک توی نگهداری بچت حسابی کمکت کنه
عزیزم قطعا که افراطی دارن عمل میکنن چون تو هر چیزی تعادل خوبه رعایت شه
ولی خب از یه نظر چون مهربونن و احتمالا اولین نوه شونو دارن ذوق زده عمل میکنن
شما هم بارداری و قطعا الان حساس تری
نگران نباش قرار نیست هرحرفی اونا زدن اتفاق بیفته
اتفاقا یه جاهایی بعدا خودت نیاز به وقت بیشتری برای خودت داری واین محبت اونا در نگهداری بچه میتونه برات جنبه مثبتی داشته باشه
ی روزی میرسه ک میگی کاشکی یکی دوساعت بچمو ببره استراحت کنم
