دیشب خالم واسه شام مهمونمون کرد که امشب بریم. ماهم گفتیم باشه الان پسر عمو شوهرم دعوتمون کرد واسه تولد بعد شام. حالا چیکار کنم بنظرتون بعد این پسر عمو شوهرمم خیلی با ما جورع چیکار کنم الان گیر کردیم 😑
به هیشیکی ام به جز ما دو تا دیگه نگفنه برا تولد خییلی زشته نریم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اونهایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج! نه به منزله غم. که غم هم میتونه شکلی از رنج باشه. رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدمها شاید زیاد کتاب نخونده باشن. شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم. اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه یه روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن ...
هیچکس به اندازه ی کسی که که ترکت کرده تورو تماشا نمیکنه! میخواد مطمئن شه که اشتباه نکرده ! بهش نشون بده که اشتباه کرده ... تو هیچوقت نمیفهمی چقدر آسیب دیدی تا وقتی که یه نفر باهات درست رفتار میکنه ... لا به لای تلاشهات برای نجات رابطه یا زندگی مشترک اینو یادت باشه: تو هیچوقت نمیتونی آرامش و خوشحالی رو جایی پیدا کنی که همونجا گمش کردی... گفت : تو عقب کشیدی یا جنگ تموم شد؟! گفتم : به جز من کسی نمیجنگید که؛ من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!