بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
رفتم ملاقاتش فکرکردم بهتر میشه و مرخص میشه اما سه روز بعدش فوت شد
شوهر خواهرم 💔
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
23 آذر 1393 بود مهمون بودیم خونه داییم بابا بزرگرم پا شد بره همیشه گرم خداحافظی می کردیم خیلی مهربون و دوست داشتنی بود داشتم با موبایل ور می رفتم مثل همیشه پا نشدنم خداحافظی... چون یه هفته بعد یلدا بود قرار بود ببینمش بابا بزرگرم 29 آذر فوت شد و برای همیشه حسرت یه بغل و خداحافظی رو دلم موند
هر بار یاد اون صحنه اخر می افتم که چرا پا نشدم باهاش روبوسی کنم قلبم درد میاد...