آنقدر نرودتا اونا خودش یا بیان یا زنگ بزنن دعوتت کنند منم یبار دعوام شد دیگه نرفتم تا مامانم زنگ زد که بیا خودشون اومدن
خودت میگی شیطونی میکنه بچت مادرتو میخوای ببینی مادرتو دعوت کن نهار ببر پارک نزدیک خونشون هم بچت بازی کنه هم شما همو ببینید
ببینید یکی بچه دار میشه بقیه نباید تاوان بدن بعدم هیشکی شرایط کسی رو درک نمیکنه مثلا منم میگرن دارم مشکل اعصاب ندارم تحمل بچه هارو ندارم .... وحالم بد میشه واقعا عزیزم خواهرت بد گفته ولی توام درکش کن
ناراحت نباش،این موضوع همه جا هست.
خواهرهای من هر روز با بچه هاشون خونه مادرم هستند وهر روز دعوا دارند.
میگیم خب نرید ،میگن تو خونه سخته بچه داری.
میگم حالا که سخته بچه را بزار خونه مامان خودت برو پی زندگیت ، تا اینقدر بحث پیش نیاد
بازم میگن نه مگه میشه از کنار بچمون بریم.
من جایی ببینم بی احترامی بکنند خیلی کم میرم .
لابد خیلی می‌رید .هفته ای یه بار برو ببین چقدر تحویلت میگیرن .خواهر من صبح به صبح انگار کارت میزد در خونمون .
بابا یکم بشین خونتون .سرتونو یه جوری مشغول کنید .برید پارک ،تو خونه با بچه ها کار کن .اصلا متوجه نبود .بعد غروب شوهرش میومد شام می‌خوردن ،گاهی می‌خوابیدن ،گاهی میرفتن خونشون .
منکه حرص می‌خوردم .خودش گاهی با مامانم آبش تو یه جوب نمی‌رفت و دعوا داشتن ولی باز میومد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
