یه گناهی کردم که هی گفتم دیگه نمیکنم ولی بازم کردم یه برنامه هست فیلمای خارجی میزاره بعد بعضی هاتون و درست نیست ببینی گناهه ولی من به سرایل نکاه کردم گفتم دیگه انجام نمیدم بازم انجام دادم الان شدید عذاب وجدان دارم
سر چیزای دیگم همینطور عصبانی شدن غیبت کردن و...
هی میگم انجام نمیدم ولی باز انجام میدم
حس میکنم از خدا دور شدم
خیلی ناراحتم اوایل که عوض شده بودم حواسم خیلی جمع بود اما العان بیخیال شدم 😭😭😭😭چیکار کنممم خجالت میکشم
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛
گناه هم داره. حالا اینجا به تمسخر گرفتن اگه اهل مطالعه کتاب های مذهبی باشی متوجه میشی. یا خدا تو قران از ترک لهولعب گفته
ام البنین دخیلم، درمانده و ذلیلم تا ندهی مرادم، دست از تو برندارم کاربری جدید نیستم کاربری قبلیم ترکید . هیچ وقت حلال نمیکنم اون شخص که منو بخاطر اینکه حاجت نگرفت تهمت زد ترکوند هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت. عاشقتونم . بابام به رحمت خدا رفته. کاش زنده بود. لطفا برای ازدواجم دعا کن
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
گناه هم داره. حالا اینجا به تمسخر گرفتن اگه اهل مطالعه کتاب های مذهبی باشی متوجه میشی. یا خدا تو قرا ...
بله میدونم گناهه من فیلمای عاشقانه میبینم که از این صحنه ها ممکنه داشته باشند بعد فرداش عذاب وجدان میگیرم
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛
ببین گل دختر با توجه به حرفایی که زدی و شناختی که پیدا کردم ازت از ۹۹ درصد آدما پاک تری پس اینقدر ...
ان شالله اما همه ممکنه یهو سقوط کنن باید حواس جمع بود
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛
برای کنترل عصبانیت و غیبت نکردن راهش سکوته هر موقع عصبانی شدی اون مکان رو ترک کن هر طور شده اگه هم ...
فک نکن رفتم از اون چیزای چندش دیدم در حد معمولی تو یه فیلمی که موضوعش این نبود دیدم که تو فیلمای خارجی هست همیشه
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛
والا این با این حجم پاکیش اون دنیا باید ضمانت ما رو بکنه😂 جالبس اینه ناراحتم هست عذاب وجدانم دا ...
نه عزیزم شاید شما پاک تر هستی من نباید فک کنم چیزی هستم اون وقت سقوط میکنم شما لطف داری
ولی آدم پاک ندیدی که به من میگی پاک
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛
بله میدونم گناهه من فیلمای عاشقانه میبینم که از این صحنه ها ممکنه داشته باشند بعد فرداش عذاب وجدان م ...
از علامه محمد تقی جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنن و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت . آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰ الی ۲۱ مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با ۲۵ و یا ۳۵ درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع ! با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی . گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار ) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است»
ام البنین دخیلم، درمانده و ذلیلم تا ندهی مرادم، دست از تو برندارم کاربری جدید نیستم کاربری قبلیم ترکید . هیچ وقت حلال نمیکنم اون شخص که منو بخاطر اینکه حاجت نگرفت تهمت زد ترکوند هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت. عاشقتونم . بابام به رحمت خدا رفته. کاش زنده بود. لطفا برای ازدواجم دعا کن
والا من دارم تغییر جنسیت میدم اکر گناه بخوام حساب کنم همه روزایی ک دخترا پیشم با لباس باز گشتن من گناهکارم چون اون موقع مجوز تغییر جنسیت و تأییدیه اختلالم رو نداشتم😂
نه بابا میدونم شوخی میکنم😅 خب اشکالی نداره دیگه اینقدر هم به خودت سخت نگیر من خودم کار های زیادی ...
نه عزیزم شاید شما پاک تر هستی من نباید فک کنم چیزی هستم اون وقت سقوط میکنم شما لطف داری
ولی آدم پاک ندیدی که به من میگی پاک
البته خداوند خیلی بخشنده اما گاهی آدم نمیتونه فراموش کنه
گویند کریم است و گنه میبخشد
گیریم که بخشید ز خجالت چه کنم
🇮🇷 🇵🇸 Free Palestine 🇵🇸 🇮🇷گویند علی میزده صد وصله به کفشش💔 ای کاش دل خسته ما کفش علی بود🕊️ شهدا میشه برادر نداشته من باشید؟💙. کی این فراق تمام میشود مهدی(عج) جان؟!💛