فامیلیم اصلااااا تا حالا برخوردی نداشتیم باهم مثلا حرف بزنیم
امروز به خاطر ی موضوعی خونشون مهمون بودیم بعد من از مادرشون قرص سردرد خواستم که خیلی قویه
مادرش گفت علی (پسرش)هم از همین میندازه میگم ننداز گوش نمیده پسرشم اونجا بود
یهو پسره برگشت گفت گوش نده همینا خوبه بنداز با شوخی
یامثلا چندباری چشم تو چشم شدیم
همسنیم