بنده یه خواستگار داشتم پسر عمم بوده چون بهش هیچ حسی نداشتم با یه پسر چند سال از خودم بزرگتر ازدواج کردم خونه داره تهران و سنندج کلیم عاشقشم و عاشقمه اما خانوادم دیوونم کردن و خانواده پدری و مادریم همش میگن میخای بری کردستان؟ دوره طاقت نمیاری غریبی .
ازونطرف برامیه سرویس طلا خریدن ۱۰۰ ملیون عمم میخواست پاره شه از حسودی