چند وقتیه قفلی زده رو بچه چی بگم بهش که محترمانه ام باشه حرفمم زده باشم من 2 ساله عروسی کردم و الان اصلا بچه نمیخام آمادگی ندارم خودم بچم و این حرفاش اذیتم میکنه
من هر وقت مادر شوهرم میگه بیار، میخندم و میگم چشم، تمام
بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.
میگم تو اینو انداختی به جون من من چرا یکی دیگرو بدبخت کنم
البته بستگی داره شوهرم چطور مردی باشه
خدایا رضامو به خودت میسپرم مراقبش باش❤️🥺 رضا همه کس منه خدا جونم ازم نگیریش ی وقت 🥲💕رضا قشنگ ترین اتفاق زندگی منه خراب نکنی خدا جونم.بحث داریما ولی نباشه میمیرم.با خوشحالیش خوشحالم با ناراحتیش ناراحتم با صداش زندگی میکنم با بغلش اروم میشم کلا بغلش حس خیلی خوبی دارهههه 🥰🤗 خدایا خودت برام نگهش دار 💋💕 اندر دل ما تویی نگارا😘🙃 ۱۴۰۲/۷/۲۱
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
با خنده می گم این یه مسئله ی شخصیه الکی که نیست به حرف بقیه بچه بیاریم،،هر وقت وقتش شد انشالله بچه دار می شیم.
فقط 24 هفته به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
بهتر که چیزی ندانیم تا این که از همه چیز فقط نیمی را بدانیم،بهتر که به ذوق خویش دیوانه،تا به سلیقه ی دیگران عاقل باشیم....//《دلم را زیر و رو کردم بدون تو نمی ارزد....》//از تماااام شیرین زبونیا،اولین قدمی که بر می داره،حسِ خوب اولین بار که بابا و مامان می گه،اولین باری که دندون در میاره،اولین باری که میره مدرسه و چشم می دوزی به پشت سرش و فقط نگاهش می کنی می گذرم و می گم حسِ خوب پدر و مادر شدن وقتیه که پسر یا دخترت بدونه که می تونه راجع به همه چیز باهات حرف بزنه،بدون ترس،بدون دلهره،بدون خجالت و بدون نگرانی........................////////🌱در انتظارِ دو تا فسقل تو راهی🌱مهربون یه صلوات برای تو راهیای من اگه دوست داشتی بفرست،ممنون.❤//به قول شهریار نازنینا ما به نازِ تو جوانی داده ایم،دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟؟🥀🍂
بابا این ول نمیکنه تا نیارم فک کنم اخر خودش دس ب کار شه😂😂
به منم هر سری میگه و همینو میشنوه
بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.