بچه یع رمان داشتم پارسال گمش کردم تو روبیکا بود که دختره کنار رودخونه بوده ک پسر ارباب روستا میاد و بهش...میکنه دختره هم 13سال و پسره هم 17 بوده اسمش رو یادم نیست ممنون میشم بهم بگین
چه زیبا گفت مولا نا ای اشک اهسته بریز غم زیاد است ای شمع اهسته بسوز که شب دراز. از در این روزگار کسی اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم مشتی..! کسی یار کسی نیست ️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.