2737
2734
عنوان

خسته شدم از بابام😭😭

203 بازدید | 17 پست

طعم پدر داشتنو درک نمیکنم هیچی ازش نمیدونم😭از وقتی چشم باز کردم همش عذابمون داده   یا مامانمو کتک زده یا منو برادرمو😭دستای ۵ سالمو با قاشق سوزوند از سر ی موضوع مسخره ازونموقع تاحالا زبونم کلا میگیره لکنت پیدا کردم ، دوست ندارم یجا حرف بزنم همش استرس دارم که نکنه زبونم بگیره😭 راضی نیستم ببینمش میخام سر از تنش نباشه گاهی وقتا فکرمیکنم یعنی یروزی اون بمیره اصلا اشک از چشمام پایین میاد؟ 

دیشب از سر فلش که داداشم برداشت بود فلششو داداشمو درحد مرگ کتک زد😭صدای داداشم که التماسش میکرد تا کتکش نزنه هنوز تو گوشمه😭 ،مامانمم کتک میزد اشکای مامانم هنوز جلو چشممه ، صدای قلبمو که میزد میشنیدم از شدت استرس و ناراحتی تب و لرز گرفتم معدم داشت میترکید😭😭😭😭 شب تا صبح و اشک ریختم 😭داداشم پناه اورد به مامانم اومد بغلش بخابه ولی این سگ نصف شب اومد تو اتاقو داداشمو پرت کرد تو اتاقش از مامانم جداش کرد😔😭

خسته شدیم ازش نمیخامش

قسم خورده دفعه بعد از پنجره پرتمون کنه پایین😔خیلی نگرانم بنظرتون تو اون شرایط باید چیکارکنیم؟؟ زنگ بزنیم ۱۱۰؟ بعد چیمیشه؟


لطفا نگید طلاق بگیره الان اصلااااا اصلاااا شرایط طلاق نیست نه جایی واسه موندن داریم ن رفتن

امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740
اینجور پدرا چه اصراری هم دارن بچه بیارن خدا فقط نجاتت بده حق داری گیر ادم وحشی افتادین 

بخدا خستمون کرده ازین زندگی


امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋
مواد بگیر بزار جیبش به پلیس بگو تا بیفته زندان از دستش راحت شید اگه معتاده بگو کمپ ببرن

عزیزم مواد از کجا بیارم تو این گرونی😔 هیچکاری نمیکنن 

یبار یکی با پسرعمم دشمنی کرد اینکارو کرد بخدا با ی وکیل گرفتن مشکلشو حل کرد

امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋
خودت چند سالته

نزدیک ۲۰

امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋
عزیز دلم بیا بغلم، چقدر ناراحت شدم  اینسری حتما زنگ بزن اورژانس اجتماعی راهنماییت میکنن

بنظر من باید ی پولی خودمون داشته باشیم تا بریم جایی که دستش بهمون نرسه

امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز