انقد ازش متنفرشدم با وجود دوتا بچه.نمیدونید چ شمریه مثلا منو مجبور میکرد برم کمک مامانش بعد ک کمک میکردم و همه چی تموم میشد ب ی چیز خیلی بی ارزش گیر میداد و ی سیر منو میزد.یا الان مثلا سس یادم رفت درست کنم برای ساندویچ قهر کرد.همش ایراد میگیره با اینکه همه میگن من خیلی صبورم.دستپختمم خوبه.بنظرتون چیکار کنم؟اگه مامانشو ببینه ک دیگه هیچ ما باید بیمیریم براش.همه چی ام ب مامانش میگه