نمیدونم شاید این داستان رو با اکانت های مختلف هزاران باز تعریف کرده باشم اما حدود سه سال پیش من یک دوست خیلی با شخصیت مهربون داشتم اگر میدیدیش میگفتی این شخص پیامبر یا فرشتس اصلا ادم باورش نمیشد این یک درصد ادم بدی باشه اما یک روز که میخواستم یه چیزی بخرم یادم نیستش چی پول زیادی با خودم برده بودم همش نقد بود رفتم به دوستم سر بزنم و اون میبینه کلی پول دارم نقشه میکشه تو چاییم چهار تا سنگ مواد مخدر شیشه میریزه هر کدوم به وزن پنج گرم منم ندونسته میخورم باهاش کلی حرف میزنیم میخندیم اصلا حواسم نبود تو چاییم مواد ریخته خداحافظی میکنم باهاش و نمیتونه پولام رو بدزده میام خونه موقع خوابیدن حالم بد میشه نمیتونستم تحمل کنم یه جا بشینم ساعت یک نصف شب میرم بیرون بعد کلی دوز زدن میام خونه و هر جور شده خوابم میبره فرداش با کلی فشار میرم دنبال دکتر بگردم اما پیدا نمیکنم و میام خونه و تو خونه بیهوش میشم و میرم تو کما و تو کما یک باغ بزرگ و کلی درخت میبینم با هوای خوب البته من نمیخوام بگم انسان فوق العاده خوبی هستم و هیچ گناهی ندارم نه اما همچین چیزی رو تو کما دیدم و دکترا به مادرم گفتند بچت مرده باید ببریمش سرد خونه اما نمیدونم چجوری میشه به هوش میام و بعد یک روز از هوش میرم و باز ذوباره به هوش میام نمیدونم چجوری به زندگی برگشتم اما به هرکسی نمیشه اعتماد کرد هرچند بهترین انسان باشه درد من مطنئن از اهو خلفی کمتره چون قرص برنج خون و کبد و کلیه رو خشک میکنه اما خواستم بگم این اتفاق ممکنه برای هرکسی بیفته پس به هرکسی اعتماد نکنیم
بله پروفایل خودمم اسم کاربری من اسم یه تناقض هست که اسمش رو از فیلسوف فرانسوی آقای ژان بوریدان گرفته.به موقعیتی میگن که فرد بین دو انتخاب عقلانی یا عقلایی گیر میکنه و غالبا انقده بین انتخاب ها تعلل میکنه که هر دو فرصت از دست میره . همه ما توی زندگی بارها توی این موقعیت بوده ایم و تجربه اش کرده ایم.
کاربری دست دونفره .پنج روز در هفته دسته منه ک تاپیک میزنم و دو روز در هفته دست ی کاربر دیگه .صاحب اصلی این اکانت منم و اون کاربر هیچ تاپیکی نمیزنه و از بس تعلیق شده دیگه شماره نداشت برا همین بهش اکانتو دادم و با کاربری من هست اون دو روز .اینم برا اینکه انقد میپرسن گفتم 😍❤.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
از كجا فهميدي خب ٤ تا سنگ ب وزن ٥ گرم ريخته اينجاش قسمتي هست ك مغزم نميذاره بتونم با بقيه داستان پيش برم اگه ميتوني توضيح بده بفهمم از كجا فهميدي اصل داستان چي بوده