که دختر من با دختر ناظم بازی کنند.
ولی در اصل برای این رفتیم که پسر ناظم کلاس ریاضی با همسر من داشت و اومده بود تا ریاضی کار کنه.
من بیشتر تو حیاط پیش بچه ها بودم.
یک لحظه اومدم دفتر وسیله ای بردارم یکهو ناظم بهم گفت خیلی نگرانم برای ریاضی اش.(منظورش پسرش بود)
من گفتم اصلا نگران نگران نباشید.
همسرم تو این مباحث خیلی مسلطن و کارشون درسته
یکهو گفت من هم خانمم خیلی مسلط است.
بعد کلی از سواد خانمش تعریف کرد.
الآن خیلی ناراحتم که چرا بهش نگفتم اگه خانمت بلد بوده چرا روز پنجشنبه مزاحم همسر من شدید؟
بار اولشون هم نیست . همه ی فامیلشون با همسر من کلاس می گیرن.
و حتی اون یکی دبیر ریاضی مدرسه هم دختر خودش دانشجو است با همسر من کلاس بر می داره و با پدر خودش کار نمی کنه
خیلی عصبانی ام به موقع جواب نمیدم بعدش باید کلی حرص بخورم
😢😢😢😢😢😢😢