و خود خانوادش هم همینطورن،بیاین این ماجرا رو تعریف کنم ببینین حق دارم یانه
سه ساله ازدواج کردیم،رفتار خواهرهاش رو در رو بدنیست ولی حس میکنم خیلی با سیاست رفتار میکنن، اون شب با همسرم بیرون بودیم یهو گوشیش زنگ خورد،جواب داد من چون روی موتور بودیم نمیفهمیدم چی میگفتن فقط آخرش انگار شوهرم با عصبانیت چیزی گفت و قط کرد
بعد رفتیم کافه چیزی سفارش بدیم،کنار پیشخان ایستاده بودیم هی گوشیش زنگ میخورد هی سایلنت میکرد،من گفتم تا میاد سفارش بگیره من میرم مانتو فروشی بغل و برمیگردم،رفتم سمت در دوباره گوشیش زنگ خورد و اینبار جواب داد،من تعجب کردم چون انگار منتظر رفتن من بود که جواب بده، نگران شدم،بخاطر همین یکم برگشتم عقب نزدیکش ،ولی در حدی نبود که بشنوم چی میگه،هستین بگم بقیشو؟