خاله ام با هر دو تا عروس مخالف بود که حق داشت و بعد مدتی خودشونو خوب نشون دادن و الان هر دو تا پسرخاله ام درگیرن
هر چی بهشون گفت اینا تو خانواده های خوبی بزرگ نشدن این نشونه اون نشونه اما فایده نداشت و پسرا گفتن یا همینا یا هیچکی
حالا هم بدبختیا و گرفتاریا و بچه ها رو انداختن گردن خاله ام که خودش مریضه و شوهرش هم زمین گیر