همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …بیایید قدردان باشیم …
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
یعنی چی سه روزه داره گریه میکنه؟یعنی چی اومدی پیشش اینو دیدی؟
دوستانی که ظرف دوهفته گذشته بنده حقیر تگ کردین اما پاسخی ندادم خدمتتون عارضم که بنده تعلیق بودم ان شالله از امروز که از تعلیقی در اومدم در خدمتتون هستم وقتی میگم اوکی شب بخیر یعنی در حد یه بچه حرف میزنی وبحث کردن باهات عین حماقته
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون